Article 1
وقتی پست دهم مهر ۹۵ رو میذاشتم، با تصور یک سالِ پیشرو، تو حالی بین ترس و هیجان، به مطلبی فکر میکردم که الان دارم مینویسم. فکر میکردم که تابستون قراره بیام اینجا و بگم که چقدر تونستم از پس اون حجم...
View Articleهی، سربهراهتر...
حکایت، حکایتِ از زمان گذشتنه. حکایتِ دیر شدن و پیر شدنه. اون لحظهای تو زندگیت که با تمام وجود لبریزِ خواستنِ چیزی/کسی/موقعیتی هستی که نیست، بیقرار و غمگین میشی؛ اما نمیدونی با همین روی هم جمع شدن...
View Articleمن در میان جمع و، دلم جای دیگر است...
باید به اینجا میرسیدم، پروردگار؟ به جایی که کلامِ دکتر چاوشی در کلاس فلسفهی غرب که میگفت: «انسان در اعلی علیین هم که باشد، تنهاست.» بارها و بارها و بارها در سرم بچرخد؟ نهتنها بچرخد، بلکه به آن...
View Articleمریضحالی
مریضی مقولهی عجیبیست. کاری میکند که قدر لحظه به لحظهی روزمرگیهای زندگیت را بدانی. آرزو میکنی کاش سالم بودی و الان در قطارِ مترو به دلیل ازدحام در حال له شدن، اما اینطور بدحال نبودی. کلافه،...
View Articleدر پاسخ به سؤالِ «چرا اینگونهام؟»
در مورد بعضی مسائل اتفاقی که میافتد این است که شما به صورت پراکنده به اموری آگاهید، اما آنها ناگهان سامان مییابند و گویی به مکاشفه میرسید.من در جامعهای اسلامی و در خانوادهای مذهبی و نیمه سنتی...
View Articleای عجبا... من که منم؟
اگر کسی فقط صفحهی اینستاگرام من رو ببینه، به احتمال زیاد فکر میکنه کسی هستم که روند زندگیم رو مورد پرسش قرار نمیدم و معمولاً با رضایت پیش میرم.از طرفی اگر کسی فقط اینجا رو بخونه، شاید به نظرش بیاد که...
View ArticleArticle 0
نوشتههای بسیار زیادی از خیلی قبلتر، تو صف پست شدن موندن. انگار منتظر یه زمان موندم که با حداقلیترین دغدغهی ممکن و با انجام دادن حداکثری کارهام، بشینم پای نوشتن. چیزی که با اوضاع زندگی من، تقریباً...
View Articleما
باید زودتر از تو مینوشتم، اما آنقدر حضور مداومی چه در کنارم و چه در ذهنم داشتی که فرصتی برای کلمات نبود. حالا زمانی مینویسم که ۱۸ام دیگری را پشت سر گذاشتیم و پس از ۹ ماه «ما» بودن، در روز میلاد رسول...
View Articleزیر یک سقف
محبوبم... چقدر حرف دارم و چقدر خاطرهها به خاطرهها میپیچند وقتی میخواهم از این روزهایمان بگویم. یادم هست اوایل آشناییمان وقتی روز به انتها میرسید، «شب بخیر» گفتنها سخت بود؛ چون «شب که آرامتر از...
View Articleجوانه
بیستونهم آبان امسال، چند ساله شدم؟ ایمان دارم سالی که گذشت، بیش از یک سال به عمرم اضافه کرد. اگر میخواستم از روزهایش بنویسم، باید به هر روز حداقل یک پست اختصاص میدادم. راهنمایی و دبیرستان و حتی...
View Article
More Pages to Explore .....